اگر روزی در های آسمان از شلمچه و فکه باز بود اینبار در های آسمان از سوریه باز است. آنجا که حرم بهتریناهل بیت پیامبر در آن جای دارد. آری برای پرواز باید راهی دیاری شد که کفار و اشقیا شمشیر ها را برای اسلام و اهل بیت از رو بسته اند. ویرانه های سوریه را قفسی در هم شکسته بدان که راه به آزادی پرنده های روح گشوده است تا بال در فضای آسمانی حرم حضرت زینب (س) باز کند. مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند تا درمقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟ و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟ پس تو ای پسر آدم اگر در کربلا مجال نیافتی تا فریاد یالثارات الحسین سر دهی اینک برای عاشورایی شدن راه باز است. دوباره زینب و یک مشت حرامی دوباره غریبی و تازیانه. و مگر از درون این خاک اگرنردبانی به آسمان نباشد، جز کرمهایی فربه و تنپرور بر میآید؟ پس اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر. پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند، از ویرانی لانهاش نمیهراسد. زمین عرصه ظهور یک حقیقت آسمانیست و حقیقت امروز سوریه باید باشد تا زمینه ساز ظهور آخرین منجی جهانیان شود.
و ما را از شهادت چه باک که روزی دوباره برای مجاهدت در سپاه بهترین مخلوق خدا به زمین رجعت خواهیم کرد. آنان که از مرگ می ترسند از کربلا می رانند. اینک چشم بی دست کربلا بر دستان ماست تا راه نیمه تمامش را با غیرت هایی که از اشک های روضه حسین (ع) برگرفته ایم در سوریه به معرض نمایش بگذاریم. شایستگان، آنانند که قلبشان را عشق تا آنجا آکنده است که ترس از مرگ، جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانند؛ حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بیانتهای نور که پرتوی از آن همه کهکشانهای آسمان دوم را روشنی بخشیده است. آری زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است، سلامت تن زیباست اما پرنده عشق تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند پس برای پرواز باید در وادی عشق بال گشود.